تیم استارتآپی چیست و چگونه میتوان این تیم را به وجود آورد
زمانی که به عنوان یک کارآفرین عزم خود را جزم میکنید تا کسبوکار خاص خود را آغاز کنید یا به عبارت دقیقتر استارتآپ خود را پایهگذاری کنید با مشکلات و چالشهای متعددی همچون پیدا کردن سرمایهگذار، پیدا کردن کانالهای تبلیغاتی، برگزاری جلسات متعدد با مشتریان احتمالی و در نهایت اولویتبندی چشماندازهای راهبردی کسبوکار خود روبرو میشوید. اما چالش بزرگتری که در صدر موارد یاد شده قرار میگیرد پیدا کردن افرادی است که نه تنها قرار است در استارتآپ شما کار کنند، بلکه این افراد باید در قالب یک تیم با سایر اعضا در تعامل باشند. افرادی که فارغ از منابع محدود و چالشهایی که پیش روی آنها قرار دارد، وظایف خود را به درستی انجام دهند. اعضا یک تیم استارتآپی اگر به درستی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، آنگاه میتوانند موجبات شکلگیری فرهنگی را پدید آورند که در آن اعضا تیم به چشم اعضا یک خانواده به یکدیگر نگاه میکنند. برای آنکه بتوانید چنین تیم و فرهنگی را به وجود آورید باید بدانید که به دنبال استخدام چه افرادی هستید و مهمتر از آن چه شخصیتهایی را تمایل دارید در استارتآپ خود جذب کنید. تیم اشنایهر یکی از بنیانگذاران استارتآپ Axero (استارتآپی که نرمافزار اجتماعی بوتاسترپ را پیادهسازی کرد و اکنون بیش از 23 کارمند دارد.) بر این باور است که یک استارتآپ به افرادی نیاز دارد که اهداف شرکت را به درستی درک کنند. افرادی که برای آنها چشماندازهای یک استارتآپ ارزش خاصی داشته و فراتر از یک کار روتین روزمره به آن نگاه کنند. افرادی که برای انجام کارهای مهم و کلیدی بتوانید روی آنها حساب باز کنید. رایان ساندرس، موسس استارتآپ BambooHR ( استارتآپی است که در زمینه ساخت سامانههای اطلاعاتی آنلاین در زمینه مدیریت منابع انسانی به فعالیت اشتغال دارد) میگوید: «با توجه به اینکه استارتآپها در زمینه جذب سرمایه با محدودیتهایی روبرو هستند، در نتیجه منابع مالی خود را با احتیاط خرج میکنند. یک استارتآپ تازهکار در گام اول ممکن است موفق نشود افرادی که تجربه کاری بالایی دارند را استخدام کند. به واسطه آنکه چنین افرادی دستمزدهای سنگینی را طلب میکنند. اما اگر در زمینه جذب نیروی انسانی شخصیت و انگیزه افراد برای شما اهمیت دارد، در این حالت میتوانید به دنبال استخدام افرادی باشید که در حین کار آموزشهای لازم را فرا میگیرند. استخدام افراد کم تجربه ممکن است دردسرهایی را به لحاظ آموزش برای شما به همراه داشته باشد، اما در مقابل هزینههای مالی شما را نیز کاهش میدهد.» رایان ساندرس به استارتآپها پیشنهاد میکند بیشتر به دنبال جذب افرادی باشند که سه خصلت زیر را دارند:
- به دنبال افرادی باشید که متواضع هستند. این افراد ضمن آنکه در برابر پیشنهادها و انتقادها انعطافپذیری بالایی دارند، خود نیز تلاش میکنند تا موضوعات و مفاهیم مختلف را یاد بگیرند.
- صداقت و راستی، یک استارتآپ باید افرادی را جذب کند که در شرایط مختلف بتواند به آنها اعتماد کند.
- پر تلاش: افرادی که خصلت سختکوشی دارند در وظایفی که زمانبر هستند و به سرانجام رساندن آنها ممکن است به طول بیانجامد سعه صبر دارند و همواره تلاش میکنند تا کارها به سرانجام برسند.
همانگونه که مشاهده میکنید انتخاب درست یک تیم استارتآپی رویکردی است که باید در صدر فهرست کارهای شما قرار بگیرد. اما از طرفی از این موضوع غافل نشوید که در انتخاب اعضا تیم نباید شتابزده عمل کنید. کرت گرین، بنیانگذار Arrow G Consulting در این ارتباط میگوید: «اشتباهی که اغلب استارتآپها مرتکب میشوند این است که در انجام اینکار بیش از اندازه عجله میکنند. کاملا طبیعی است که در آغاز کار و راهاندازی کسبوکار خود با فشار بیش از اندازهای روبرو میشوید و باید تلاش کنید کارها در سریعترین زمان ممکن به سرانجام برسد، اما فراموش نکنید زمانی که در مورد انتخاب یک تیم ایدهآل صحبت میکنیم باید کاملا جانب احتیاط را رعایت کنیم. به واسطه آنکه حیات کسبوکار شما به این موضوع بستگی دارد.» از عوامل اغواکننده دیگری که بر سر راه کارآفرینان قرار دارد استخدام کارشناسانی با مهارتهای فنی، مدیریتی یا رهبری در پستهایی است که در آنها تخصصی ندارند. کرت گرین در این ارتباط میگوید: «در یک استارتآپ مهمترین مسئولیتی که متوجه کارآفرین است، درک صحیح این موضوع است که چگونه میتواند از همان ابتدای کار افراد، پروژهها و مسائل را به شیوه صحیحی مدیریت کند. تجربه نشان داده است تنها استارتآپهایی در این زمینه موفق ظاهر میشوند که بنیانگذار آن آموزشهای لازم در خصوص تبدیل شدن به رهبری قوی را پشت سر گذشته باشد. این رویکرد به مراتب بهتر از آن است که یک کارشناس حوزه فناوری و کسی که در عمل یک نیروی فنی به شمار میرود را آموزش دهید تا یک تیم استارتآپی را مدیریت کند.» هلن ویلر، مشاور شرکت الکساندر مان سالیشن که در زمینه ارائه سرویسهای مدیریت و جذب افراد با استعداد به فعالیت اشتغال دارد میگوید: «اگر دانش لازم برای مصاحبه درست با افراد را در اختیار ندارید، بهتر است در سریعترین زمان ممکن این مهارت را بیاموزید. مصاحبه بر خلاف تصور عامه مردم مهارتی آمیخته با هنر است. شما برای تسلط بر فن مصاحبه بهتر است وقت کافی را اختصاص دهید. کارآفرینان موفق افرادی هستند که به کارکنان خود اجازه میدهند فرهنگ جدیدی را در شرکت آنها پایهگذاری کنند. به احتمال زیاد شما دورنمای مشخصی را برای استارتآپ و کسبوکار خود آماده کردهاید، اما باید بدانید که اگر افراد را تنها برای دستیابی به چشماندازهای از پیش تعیین شده استخدام کنید ممکن است موقعیت استارتآپ خود را در بازار کسبوکار برای همیشه از دست بدهید.»
ریچارد گراولین، مدیر فروش انتشارات دانشگاه هاروارد در این ارتباط میگوید: «در زمان ساخت تیم باید ضمن آنکه به تنوعطلبی فکر میکنید به هماهنگی و تجانس فرهنگی تیم نیز فکر کنید. تنوعطلبی در زمان انتخاب اعضا تیم باعث میشود تیم شما به فاکتورهایی همچون خلاقیت، تصمیمگیریهای آگاهانه و تعامل سازنده تجهیز شود. فراموش نکنید که هوش عاطفی و همچنین تناسب فرهنگی دو فاکتور بسیار مهمی هستند که در زمان انتخاب اعضا تیم باید به آنها توجه داشته باشید.»
چهار مرحله برای ساخت یک تیم استارتآپی تاثیرگذار
استارتآپها و حتا شرکتهای بزرگ زمانی در حوزه تجارت موفق ظاهر میشوند که بتوانند افرادی که دارای انگیزه لازم هستند را جذب کنند. لین لبناک، بنیانگذار دو استارتآپ موفقی که در حوزه فناوری به فعالیت اشتغال داشتند بر این باور است که شرکتها و استارتآپها برای آنکه در کار خود موفق شوند از همان ابتدای کار باید به فکر آمادهسازی تیمی قدرتمند و مجرب باشند. او میگوید: «یک استارتآپ تنها زمانی در کار خود موفق میشود که افرادی مجرب در همه حوزههای کاربردی که استارتآپ به آنها نیاز دارد را در اختیار داشته باشد. به عبارت دقیقتر کارآفرینان باید به دو فاکتور دانش و مهارت در زمان استخدام افراد به یک اندازه توجه داشته باشند.» اما برای آنکه بتوانید تیمی قدرتمند را برای کسبوکار خود پدید آورید که به شما در دستیابی به اهدافتان کمک کنند بهتر است چهار فاکتور زیر را مدنظر قرار دهید.
به دنبال جذب نیروهایی باشید که مهارت و تجربه آنها روی مباحثی باشد که شما یا دیگر اعضا اطلاعی در مورد آنها ندارید.
شاید در نگاه اول منطقی به نظر برسد که به دنبال جذب نیروهایی باشیم که همگی تخصصهای مشابه با یکدیگر را در اختیار دارند. اما اگر به دنبال آن هستید که در حوزه کاری خود پیشرفت ملموس را مشاهده کنید، باید به دنبال جذب افرادی باشید که در حوزه کاری خود مهارت و سابقه مفیدی دارند. بهطور مثال اگر خود شما در حوزههای فنی مهارتهای لازم را در اختیار دارید، اما در مقابل در زمینه بازاریابی یا فروش محصولات هیچگونه پیشزمینهای ندارید، بهتر است به دنبال جذب نیرویی در این زمینه باشید.
افرادی را جذب کنید که از آنها شناخت دارید
در اغلب موارد شاهد هستیم که بنیانگذاران یک استارتآپ بیشتر به دنبال جذب افرادی هستند که روابط نزدیکی با آنها دارند. آنها بدون آنکه هیچگونه پروسه استخدامی را بهکار ببرند و حتا مبه لزومات موردنیاز استارتآپ خود توجه کنند، تنها به صرف اینکه اعضا خانواده یا دوستان آنها در نزدیکشان قرار دارد آنها را استخدام میکنند. بدون شک این دیدگاه معایب بسیاری دارد. حتا بعضی از استارتآپها تصمیم میگیرند فرزند مشتریان خود را استخدام کنند. اینکار به معنای پدید آمدن یک چالش بزرگ است. اگر در آینده به هر دلیلی مجبور شوید فرزند مشتری خود را اخراج کنید در عمل یک مشتری بزرگ خود را نیز از دست دادهاید. با این وجود ضروری است در زمان استخدام افراد شناخت کافی یا حتا المکان شناخت اولیه از آنها داشته باشید. مسئولیت مهمی که در این زمینه متوجه شما است این است که اطمینان حاصل کنید آنها تخصص لازم را در اختیار دارند، در حوزه کاری خود با سابقه هستند و در نهایت تخصص آنها به رشد کسبوکار شما کمک کند. اگر در این زمینه فاقد مهارت لازم هستید بهتر است از یکی از افراد تیم که در زمینه جذب افراد باسابقهتر است کمک بگیرید.
به دنبال افرادی باشید که با دستمزد کم ظاهر به همکاری میشوند
به دلیل اینکه افراد فوق دستمزدها بالایی دریافت میکنند. اما اگر بتوانید افرادی را پیدا کنید که یک منبع درآمد مشخص دارند یا به عبارت دقیقتر به لحاظ مالی یک جایگاه با ثبات در اختیار دارند آنگاه میتوانید با یک حقوق و مزایای تقریبا محدود چنین افرادی را استخدام کنید. فردی که در جستوجوی کار است تمایل دارد شغلی را پیدا کند که کفاف زندگیش را بدهد، اما در مقابل فردی که به عنوان یک مشاور یا کارشناس در یک واحد تولیدی یا کارخانهای کار میکند به لحاظ آنکه مشکل مالی ندارد حاضر است در قبال دستمزد کم با ساعات کاری کمتری برای شما کار کند.
افرادی که جذب میکنید باید از محصول تولیدی استارتآپ استفاده کنند
به عنوان یک کارآفرین باید به دنبال جذب افرادی باشید که خود حاضر هستند از محصول تولیدی شما استفاده کرده و آنرا تبلیغ کنند. لبناک در این خصوص میگوید: «افراد تیم شما نباید تنها به فکر آمادهسازی یک محصول باشند. آنها باید در نقش یک مشتری نیز بتوانند محصول شما را مورد استفاده قرار داده و بازخوردهای خود را ارائه کنند تا در نهایت محصول موفقی ساخته شود. اگر اعضا تیم استارتآپی شما تنها به فکر تعامل با یکدیگر و خلق محصولی ممتاز باشند، در عمل شما معایب محصول خود را هیچگاه کشف نخواهید کرد. هر یک از اعضا تیم شما پیش از عرضه محصول نهایی یا حتا در زمان پیش تولید باید در نقش یک مشتری واقعی محصول را مورد آزمایش قرار دهند تا کاستیها مشخص شود.»
تیم استارتآپی شما تا چه اندازه با چشماندازههای مدنظر شما آشنایی دارد؟
هیچ تجربهای هیجانبرانگیزتر از آن نیست که در قالب یک تیم پروژهای را به سرانجام برسانید. این تجربه وصفناپذیر زمانی به اوج خود میرسد که اعضا تیم به شکل کاملا سازندهای با یکدیگر در تعامل باشند. اما تیمها همواره با آسیبهایی روبرو هستند. اگر اعضا یک تیم هر یک در مسیر موردنظر خود حرکت کنند، اوضاع به گونه دیگری رقم میخورد. همچنین اگر شما هیچ استراتژی مشخصی برای هدایت اعضا تیم نداشته باشید، آنگاه اعضا تیم از اهداف اولیه استارتآپ دور میشوند و روی اهدافی متمرکز میشوند که نه تنها مانع پیشرفت استارتآپ شما میشوند، بلکه منابع استارتآپ شما را بیهوده هدر میدهند و در درازمدت با یکدیگر دچار اصطکاک میشوند. رویکردی که در نهایت به خروج افراد از تیم یا استارت منجر شده و در عمل استارتآپ را در لبه پرتگاه قرار میدهند. اما برای حل این مشکلات چه راهکاری پیش روی ما قرار دارد؟ جواب در منشور تیمی نهفته است.
منشور تیمی چیست؟
اگر در سازمانها یا شرکتهای بزرگ کار کرده باشید با مفهومی به نام اساسنامه به خوبی آشنایی دارید. در یک اساسنامه روابط شرکا با یکدیگر و همچنین حدود اختیارات مجمع عمومی و هییت مدیره، میزان سود و زیان شرکت، خطمشیها و سرمایه اولیه شرکت، وظایف و اختیارات اعضا هییت مدیره، تعداد مدیران، نحوه انتخاب آنها و... مشخص میشود. به عبارت دقیقتر اساسنامه موجودیتی است که به یک شرکت یا سازمان اعتبار میبخشد. منشور تیمی نیز تا حدودی رویکردی مشابه با اساسنامه دارد. منشور تیمی سندی است که چشماندازهها و اهداف تیم را مشخص میکند و همچنین چگونگی نحوه عملکرد تیم را مشخص میکند و عنوان میکند که از تیم چه انتظاراتی دارد. منشور تیم که غالبا به نام نقشه راه نیز از آن نام برده میشود از سوی تیم و سرمایهگذاران در همان ابتدای آغاز به کار استارتآپ و تیم مشخص میشود تا اطمینان حاصل شود همه افرادی که در استارتآپ به فعالیت اشتغال دارند به شکل صریح و روشنی میدانند که باید در چه سمتی حرکت کنند. همچنین هر زمان اعضا تیم به مشکلی برخورد میکنند این نقشه راه به آنها کمک میکند تا مشکلات را برطرف کنند. نکتهای که به عنوان یک کارآفرین باید به آن توجه داشته باشید این است که تقریبا همه اعضا تیم در آغاز کار کاملا پر شور و هیجان و پر اشتیاق هستند تا وظایف محوله را در سریعترین زمان و به بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانند. اما اگر استارتآپ شما فاقد منشور تیمی باشد یا چشماندازهها برای اعضا تیم به درستی مشخص نشده باشد، آنگاه شما با چالش شکست در برنامهریزی روبرو میشوید. اگر شما در تببین و تعیین چشماندازهها به شکلی شفاف و روشن با شکست روبرو شوید به معنای آن است که پروژه شما در نهایت به سمت شکست سوق پیدا خواهد کرد. اما در مقابل اگر از منشور تیمی استفاده کنید و همچنین این منشور را با کمک اعضا تیم آماده کرده و در آن به وضوح مشخص کنید که به دنبال چه هستید و در چه بازه زمانی باید به اهداف مشخص شده برسید، آنگاه پروژه شما نه تنها پیشرفت میکند؛ بلکه این احتمال وجود دارد که زودتر از زمان مقرر به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کند. اکثر استارتآپهای موفق از منشور تیمی به منظور خطدهی، هنجارسازی و شتاببخشی در جهت انجام سریعتر امور استفاده میکنند. اگر برای خطدهی و انجام درست کارها ماهیتی به نام بوم کسبوکار در اختیار ما قرار دهد که همه چیز در آن کاملا مشخص است، در ارتباط با منشور تیمی اینگونه نیست. به عبارت دقیقتر قالب دقیق منشور تیمی برای همه تیمها به یک شکل نیست و بسته به شرایط موجود و تیمهای مختلف تفاوتهایی را مشاهده میکنید. شما ممکن است منشور تیمی را به اشکال مختلفی مشاهده کنید، اما موضوعی که در ارتباط با همه آنها صدق میکند این است که منشور تیمی بر دو فاکتور توافق و تفکری که در تعامل با چند مولفه اصلی است به وجود میآید. در زمان تهیه منشور تیمی شما باید هفت فاکتور زمینه (Context)، اهداف و خطمشیها (Mission and Objectives)، ترکیب و نقشها (Composition and Roles)، قدرت عمل و مرزها (Authority and Boundaries)، منابع و پشتیبانی (Resources and Support)، عملیات (Operations) و مذاکره و توافق (Negotiation and Agreement) را متناسب به تیم خود هماهنگ کنید.
به این مطلب چند ستاره میدهید؟(امتیاز: 4.5 - رای: 1)
- منبع: ماهنامه شبکه
- نویسنده: حمیدرضا تائبی